انسان خردمند ایرانی، برای دل دادن به این هنر صنعت از خودش، از جانش از دستانش مایه گذاشته است. ای بسا نگاهش را که امروز دیگر کمفروغ و کمسو شده است برای آموزش و ترویج و تداوم و تعالی این هنر بر سر راه گذاشته است.
صنایعدستی و هنرهای سنتی هنر جان و دل است. عشق میخواهد و پای رفتن، تا بتوانی مرزهای ناپیموده آن را با پای پیاده بپیمایی. بدون شک مدیریت در حوزه صنایعدستی کار بسیار دشواری است و تلاش برای ساماندهی و هدایت آن فقط عشق میخواهد و قلبی لبریز از دوست داشتن به این هنر صنعت.
متاسفانه این روزها شاهدیم که عدهای تحت عنوان پژوهشگر، چنان در بیرون از این دایره دلدادگی بر اعتبار و تلاش مدیران دلسوز خط ناسور میکشند که انگار برای دیده شدن راهی و چارهای جز این راه را نمیدانند.
قطعا این دسته از افراد آتش نگرفتهاند و نمیتوانند احساس سوختن را تنها با تماشا کردن درک کنند. به قول حضرت حافظ: «سلسلهی موی دوست حلقه دام بلاست/ هر که در این حلقه نیست فارق ازین ماجراست».
به ذکر مواردی که این روزها مورد هجمه قرار میگیرد به اختصار بسنده میکنم.
1. ثبت شهرها و روستاهای جهانی در ایران که در سالهای اخیر به همت معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی و بهمنظور اعتباربخشی به قابلیتهای فرهنگی و تاریخی توسط شورای جهانی صنایعدستی صورت میگیرد تلاشی بسیار قابل توجه برای حمایت و پشتیبانی از آن مکان جغرافیایی است که قطعا بهمنظور بهتر دیده شدن و جلب نظر گردشگران داخلی و خارجی بسیار موثر است.
این تلاش و حرکت به مثابه قابی است که بخش قابل توجهی از پیشینه تاریخی و فرهنگی یک بخش کوچک از جغرافیای ایران را تجلی میبخشد و زمینه را برای بهرهبرداریهای بیشتر فرهنگی، هنری و گردشگری آماده میکند.
2. اساسا ارائه آمار در خصوص صادرات محصولات هنری، خصوصا صادرات صنایعدستی و هنرهای سنتی در سالهای گذشته با چالشهایی روبهرو بوده و این نیاز به یک باز مهندسی اساسی در این حوزه دارد اما به طور خاص در خصوص صادرات صنایعدستی استنادها مبتنی بر گزارشهایی است که از طریق گمرگ ایران به دولت ارائه میشود که همگی این محصولات صادر شده از کشور در پایانههای مرزی دارای کدهای تعریف شدهای هستند که به تفکیک اجناس ثبت میشوند.
در نهایت آمار خروجی با بررسیهای دقیقتر توسط کارشناسان معاونت صنایعدستی ارائه و اعلام میشود و شاید به یقین و با صراحت بتوان گفت که یکی از کمنقصترین آمار در صادرات کشور محصولاتصنایعدستی و هنرهای سنتی است.
3. وجود اسناد بالادستی در توسعه و تقویت زیرساختهای صنایعدستی و هنرهای سنتی اگر چه از ملزومات اساسی است اما به نظر میرسد دولتها چه در گذشته و چه در سالهای اخیر در این خصوص کمکاری نکردهاند و هر جا منابعی قابل احصا و یا در دسترس بوده است آن را در قالب قوانین و دستورالعملها برای حمایت از این حوزه سمت و سوق دادهاند و البته هنوز مسیرهای زیادی برای حمایت از هنرمندان صنایعدستی وجود دارد که میبایست در قوانین و اسناد بالادستی بیش از پیش لحاظ و اجرا شود.
استناد به فرمایش مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب که بر تقویت اقتصاد مستقل کشور مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیت و توزیع عدالتمحور و مناسبات مدیریتی خردمندانه تاکید دارند میتواند حجت را در این زمینه بر ما تمام کند.
انتهای پیام/